اورژانس
 
دلنوشته های من
جایی فقط و فقط برای نوشتن نوشته های دل من
 
 
سه شنبه 27 خرداد 1393برچسب:, :: 10:51 ::  نويسنده : تارا

خوب طبق معمول همیشه-اواسط شیمی درمانیم-بازم کمبود پلاکت پیدا کردم و از اواخر هفته قبل -روم به دیوار گلاب به روتون.یا برعکسش!!!!فرق نمیکنه!!!-خون دماغ میشدم.پیش متخصص داخلی رفتم.برام CBCنوشت بعد دیدن نتیجه اش گفت:پلاکتت انقد پایین نیست که تزریق پلاکت برات بنویسم و منو فرستاد پیش متخصص گوش و حلق و بینی.اونم چند تا قطره داد....

یکی دو روز گذشت اما خون دماغم بهتر نشد که هیچ....بدتر هم شد.یکشنبه شب وقت خواب حالم بسیار نامساعد شد....مامانم اومد اتاق من خوابید.تازه خوابم برده بود که مامان بیدارم کرد و گفت یه لحظه بنشین.وقتی نشستم دیگه بایخ وآب سرد و.... نمیشد جلو خونریزی رو گرفت...مامان سریع مانتو و روسریمو آورد و آماده شدیم برا رفتن به اورژانس ساعت2 نیمه شب...

همینکه پام رسید به بیمارستان خونریزیم خوب شد!!!!ازم آزمایش گرفتن برا پلاکت گه مسئول آزمایشگاه نتونست رگ پیدا کنه منو فرستاد پیش پرستارهای اورژانس.خلاصه سر 6-7ساعت اورژانس موندنم 8جای بدنم رو سوراخ سوراخ کردن تا رگ بدست بیارن.من که ازشون راضی نیستم.یعنی الان تمام رگ های دست و پام سوراخ و کبوده....

ولی با تزریق6واحد پلاکت خون دماغم خیلی کمتر شده...



نظرات شما عزیزان:

محمد
ساعت12:03---2 تير 1393
هرچی شادتر باشی زودتر خوب میشی ...
باور کن ... جون اصغر....
منو میبینی .... جون اصغر اینقد شادم که نگو.... نه اینکه مشکل نداشته باشم نه ... فقد غمو غصه رو توو دلم راه نمیدم... والا
پاسخ:اصغر رو که نمیشناسم کیه!!!!؟؟؟؟ولی به جون حسن سعی میکنم شاد و خوب زندگی کنم....فامیلامون و دوستام باورشون نمیشه که من سرطان داشته باشم اونم انقدر پیشرفته....کلا زندگیم دلقک وارانه میکذره....


Negin
ساعت13:16---27 خرداد 1393
سلام گلم خوبی ؟اول این که خدارو شکر بهتر شدی دوم این که خدا ازشون نگزره که انقدر ادمو واسه که سرم زدن اذیت میکنن شما هم مثل دیشب من شده بودی
پاسخ:سلام خانوم گل.خداروشکر الان خوبم....بدنم خیلی کبود شد....من امیدوارم هیشکی پاش به بیمارستان و اورژانس و...باز نشه و همیشه سالم و شاد باشه...


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



درباره وبلاگ


پاییز رو دوست دارم بخاطر همه ی زیبایی هاش.... شایدم یه جنبه از دوست داشتن پاییز به این خاطره که الان زدگیم پاییزیه.....نمیدونم دوباره بهار به زندگیم سرمیزنه یا نه.....
رتبه کنکورم....
زخم باسنم... نیومدنم اینجا.... عید فطر دیروز و امروزم... ماه عسل دیشب دیشب مهمونی
پيوندها
عینک آفتابی ریبنhttp://">عینک آفتابی ریبن
ساعت دیواری">ساعت دیواری
عینک آفتابی">عینک افتابی

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دلنوشته های من و آدرس delneveshteha92.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان